#تعریف_علم_صرف
#تصریف
🔻 ابن الحاجب علم صرف را اینگونه تعریف می کند :
«التصریف : علم بأصولٍ تعرف بها أحوال أبنیة الکلم التی لیست بإعراب»
🔻ابن الحاجب علم به اصول مذکوره را علم صرف می داند ولی مرحوم نجم الأئمه محقق رضی اشکال کرده اند که خود این اصول، علم صرف هستند و نه علم به این اصول
♻️ چرا در تعریف گفته شد «علم بأصول» ؟
گفته شده زیرا مراد از "اصول" یک سری امور کلیه ای هستند که منطبق بر جزئیات می شوند مثل قواعد کلی اعلال یا ادغام و... [و علم هم به إدراک کلّیّ گفته می شود بر خلاف عرفان که به جزئیات تعلق دارد]
برای همین گفته شد «تعرف بها» چرا که مراد از احوال در اینجا موارد جزئیه می باشد مثل لفظ "سیّد"
🔻محقق رضی أسترآبادی اشکال دیگری را هم مطرح کرده اند که تعریف جامع و مانع نیست. برای مثال فقط علم به احوال أبنیه نیست که جزو علم صرف می باشد بلکه علم به خود آن ابنیة هم جزو صرف است.
🔻 ادیب نیشابوری از این اشکال به این شکل جواب داده اند : «و إنما قیل "أحوال الابنیة" و لم.یقل: "الابنیة" ؟ لأنّ تلک الأصول لا تفید معرفة أبنیة الکلم أنفسها من حیث هی أبنیة و انما تفید معرفتها من حیث هیئاتها و اعتباراتها اللاحقة بها»
🔻 بخاطر اینکه "علم" از امور اضافیة است و تعریف آن ممکن نمی باشد مگر به اعتبار آنچه که به آن اضافه شده، فلذا علم قید زده شد به «بأصول»
{حاشیه ی ادیب درّه صوفی بر شرح النظام}
🔸 أصل : آنچه که غیر آن بر آن بنا می شود مثل پایه ی ساختمان
در علوم، أصل عبارت است از صورت کلیه ای که منطبق می باشد بر جزئیاتی که تحت آن است و أصل به این معنا مرادف «قانون» و «قاعدة» می باشد.
_____
یادداشت های یک طلبه