یکی از دوستان از بنده سوال پرسیدند و بنده پاسخ آن را در کانال تلگرامی خود انتشار دادم

سوال و پاسخ این چنین می باشد :

سوال : سپاس از شما استاد چرا منابع دینی هر نوع قرائنی را بر نمی تابه ؟ ایا شما تعدد قرائات را مشروع می دانید ؟ میشه لطفا مقداری از کنید بحث رو و بحث هرمنوتیک فلسفی که پایه اساس تعدد قرائات هست نقد اساسی و ایرادش را بنظر خودتان محبت کنید ذکر کنید. (مرید)


پاسخ :

🔰 با توجه به سؤال حضرتعالی باید در نظر داشت که هر نظریه ی تفسیری باید ها و الزامات خاص خود را متوجه خواننده و مفسّر متن می داند؛ در اینجا فقط چند نکته را اشاره می کنیم :

1⃣ پرهیز از قرائت آزاد متن و پایبندی به تفسیر روش مند و مضبوط :

🔻اعتقاد به اینکه ارتباط زبانی و ایجاد متن به غرض انتقال و فهماندن معنای قصد شده و مراد جدی مؤلف به مخاطب است، مجالی برای «خواننده محوری» و باز نهادن دستِ خواننده در فرآیند قرائت متن باقی نمی گذارد.

🔺فرض اول ) زبان یک برساخته ی اجتماعی و وسیله ی ارتباط و تفهیم و تفاهم عُقلا و عرف است.

🔺فرض دوم ) گوینده و مؤلف هم از مشی و طریقه ی تفهیم و تفاهم زبانی عدول نکرده است و علی القاعده به اصول و ضوابط و طریقه ی عقلایی ارتباط زبانی پایبند است.

🌀 این دو پیش فرض ما را به این نتیجه می رساند که در فرآیند فهم و قرائت متن، مفسّر موظف است که از چارچوب اصول و ضوابط عقلایی تفهیم و تفاهم عدول نکند و حق ندارد که سلیقه های شخصی و گمانه زنی های غیر عادی و غیر منطبق بر روش معهود عقلایی را در قرائت متن اِعمال کند.

»» به همین دلیل ، قرینه قرار دادن چیزی که عرف و عقلا قرینه نمی دانند ، جایز نیست.

2⃣ لزوم تفکیک انحای تعاملات با متن :

🔹 اصلی ترین هدف از قرائت و مراجعه ی به متن، درک کردن معنای مراد و آنچه متن در صدد القا و بیان آن است، است. اما خواننده ی متن مطالب متعددی راجع به متن ارائه می دهد که همه «بیان مراد متن» نیست، بلکه «درباره ی معنای متن» است.
این مرزبندی باید محفوظ بماند.

🔸 نه تنها در تفاسیر رسمی قرآن، بلکه حتی در روایات تفسیری، مطالب بسیاری وجود دارد که مستقیما ناظر به پرده برداشتن از معنای آیه نیست، بلکه «درباره ی» آن مطلبی است که آیه اجمالاً در مقام بیان آن بوده است؛ از این جهت نمی توان از این روایات برای تفسیر و درک معنای مقصود از آیه سود جست.

3⃣ ممنوعیت اجتهاد در برابر نصّ :

🔻 مراد از نصّ آن متنی است که از چنان وضوح دلالتی برخوردار است که در آن احتمال معنایی غیر از آن معنای واحد و معین افاده شده و صریح ، داده نمی شود.

🔻در چنین مواردی خواننده ملزم است که به معنای منصوص متمسک شود و سعی نکند با اجتهادی ناموجه به دنبال چشم پوشی از معنای صریح متن و تقویت احتمالات ضعیف معنایی به کمک جمع قرائن غیر عقلایی و غیر متعارف باشد.

4⃣ پرهیز از اختلاف در تفسیر و لزوم ضابطه مندی و مبنا داری تفاوت در فهم :

🔻 در بسیاری از نظریه های تفسیری، به ویژه نحله های سوبژکتیو و خواننده محور، در مواجه ی با متن، اصل بر تفاوت در فهم است و اختلاف در فهم ها نه تنها مذموم نیست، بلکه اکری مطلوب و موجه می باشد.

🔻 در نحله های محافظه کارانه ی سوبژکتیو، نظیر هرمنوتیک فلسفی نیز اصل بر اختلاف و تفاوت در فهم است به گونه ای که حتی اگر خواننده مطمئن باشد که مراد و مقصود مؤلف چه بوده است هیچ التزامی به پذیرش و معیار قرار دادن معنای مقصود وی برای فهم متن ندارد و به طور طبیعی ، زمانی که معیاری برای رجحان و برتری یک فهم بر فهم دیگر وجود نداشته باشد و مؤلف نیز یکی از خوانندگان متن و در عرض دیگر مفسران و قاریان متن قلمداد می شود و تکثر و تفاوت در فهم امری طبیعی و مطابق با اصل و قاعده محسوب می شود.

✅ در نظریه ی تفسیری مختار، معیار و شاخص برای فهم متن، قصد و نیت مؤلف است؛

♻️ از این رو اختلاف و تفاوت در فهم نه ارزش است و نه امری مطابق با اصل و قاعده، بلکه صورت وضعیت طبیعی و متعارف فهم و قرائت متن آن است که معنای مقصود و محتوای پیام مؤلف از سوی مخاطبان و خوانندگان متن، درک و فهم شود.

💠 اما این به معنای «غیر مُجاز بودن» اختلاف و تفاوت در فهم نیست، بلکه به معنای آن است که تفاوت و اختلاف فهم در جایی که رخ می دهد باید مستند به قرائن و شواهدی باشد و دلایل توجیهی کافی برای متفاوت فهمیدن در کار باشد.
{ نظر ما بر این است که اختلاف در فهم امری بی ضابطه و اختیاری (arbiterary) نیست}

♻️ بر طبق این نظریه، نظر به اینکه مفسران هدف و غایت مشترکی دارند، که همان درک مراد جدی مؤلف است، پس باید در جهت وصول به آن معنای متعین مشترک و واحد حرکت کنند و اگر اختلاف و تفاوتی در فهم رخ نمود، باید به سبب وجود عوامل و مشکلاتی باشد که اختلاف را امری اجتناب ناپذیر و ناگریز جلوه می دهد.

❌ سرّ اختلاف تفسیر ها در رویکرد های تفسیری سوبژکتیو و خواننده محور عمدتاً به خواننده و ذهنیت او باز می گردد.

🔺 اموری نظیر «جامعه ی تفسیری» که خواننده به آن تعلق دارد ، افق معنایی مفسّر (horizon)، افق انتظار ها و علاقه های مفسّر، تمایل خواننده به بازی آزاد معنایی و رهایی از هر عامل مهارکننده ی فرآیند قرائت، علل و اسبابی است که معمولا از ناحیه نظریه های سوبژکتیو تفسیری نظیر نوپراگماتیسم ، هرمنوتیک فلسفی و شالوده شکنی برای توجیه سرّ اختلاف در فهم ذکر می شوند.

❇️ اما در نظریه ی تفسیری مختار، تفاوت و تکثر فهم در مواردی که «اتفاق» می افتد عمدتاً به اموری بیرون از ذهنیّت و خواست و اراده ی مفسر مربوط می شود.

🔻 برای مثال گاه این تعدد قرائت به سبب آن است که حروف در زبان ، در معانی متعددی به کار می رود که برای هر کدام شواهد و قرائن کافی در آن زبان موجود است. در مواردی واضح نیست که حرف در کدام یک از آن معانی استعمال شده و این باعث اختلاف در فهم و تفسیر می شود.

🖊 برای مثال در آیه ی «لا تأکلوا ممّا لَم یُذکَرِ اْسْمُ اللهِ عَلیْهِ و إنّهُ لَفِسْقٌ» حرف واو در « و إنّه لَفِسْقٌ» محتمل است که واو استیناف باشد و احتمال دارد که واو حالیه باشد و این باعث اختلاف در یک مسئله ی فقهی می شود و هکذا ....

🔻گاه منشأ اختلاف قرائت ، مشترک لفظی بودن برخی الفاظ و کلمات است.

🔻 گاه اختلاف در تفسیر مبنای روش شناختی دارد. مثل روش تفسیری قرآن به قرآن و روش برخی مفسّرانی که اصرار دارند که روایات و احادیث معصومین (علیهم السلام) باید در فهم قرآن مورد توجه باشد.


👤 : این بحث بسیار مبسوط تر از این است که بخواهیم در شبکه های اجتماعی به طور کامل آن را طرح کنیم. فلذا دوستان می توانند به کتاب «نظریه تفسیر متن» نوشته ی حجة الاسلام احمد واعظی رجوع کنند.

____
یادداشت های یک طلبه