#کانت #فلسفه_نقادی #ایده_آلیسم_استعلایی

🔰 معرفت در حقیقت از دو چیز تشکیل شده است : ماده و صورت. ماده بدون صورت در ذهن یافت نمی شود و هم چنین صورت تنها هم معنا ندارد ، چون کار صورت ، وحدت بخشیدن به ماده است. موضوع شهود حسی ما تنها ماده است و صورتها نسبت های ما قبل تجربه هستند که احکام کلی و ضروری را پدید می آورند.

🔻 پس در این صورت چیزی داریم که ماده ی فکر یا وجود خارجی اشت و کانت در انکار و تشکیک وجود خارجی از ایده آلیست های مطلق تبعیت نکرده است، اگر چه روش کامت مانع از اعتقاد به وجود خارجی می شود.

🔺 بعد از انتشار چاپ اول کتاب "نقد عقل محض" عده ای نسبت ایده آلیست مطلق به او دادند و کانت در چاپ دوم، نظر خودش را در مورد ایده آلیسم مطلق به تفصیل بیان کرده است. وی در آنجا تصریح می کند که احساس، حالت انفعال و پذیرندگی دارد و تخیل [فاهمه] حالت ایجادی

🔹 هنگامی که اثرپذیری خودم را ملاحظه می کنم، باید شیء را که در من اثر گذاشته است، اعتبار کنم، ولی تصریح می کند که درک ما از آن شیء فقط همان انفعالات ماست. در این صورت کانت نیمه ایده آلیست است و اهمیت نقادی معرفت را هم تنها منحصر در این می داند که روشن کند چه چیزی از خارج وارد ذهن می شود و چه چیزی را ذهن از نزد خودش به آن اضافه می کند

♻️ آنچه ذهن از نزد خود اضافه می کند، صورت معرفت است که کانت نام استعلایی (transcendental) را بر آن گذاشته است. این صُوَر ، مفاهیم و یا اصول ذاتی ذهن هستند که تقدم منطقی بر تجربه دارند، نه تقدم زمانی و وظیفه ی آن ها این است که تجربه را ممکن بسازند؛ یعنی نظام بخشی به شهود های حسی و ایجاد احکام کلی و ضروری و کاربردی این صور ماتقدّم مادامی صحیح است که فقط بر داده ها و شهود های حسی به کاربرده شود.

💠 ولی گاهی ذهن انسان، بی پروا این مقولات و اصول را خارج از محدوده ی تجربه یعنی بر مطلق وجود یا نفس الامری به کار می برد، همانطور که طبیعت معانی و اصول ذهنی و معقول، مانند عالم، نفس و خدا اقتضا می کند که خارج از محدوده ی تجربه باشند.

🌀 در این دو حالت، مقولات و اصول ذهنی از آن نظر که صرف صورت هستند، اعتبار خاصی به خود می گیرند که کانت چنین استعمالی را متعالی (transcendent) می نامد.

کانت نظریه و روش خود را «ایده آلیسم استعلایی» می خواند.

منبع : فلسفه کانت و نقد و بررسی آن ، یوسف کرم ، 34-36
___
یادداشت های یک طلبه